< NiNiGheRtY: March 2005

Monday, March 07, 2005

No SubJeCt


پیرتر از آنم که بتوانم دوباره متولد شوم

کرگدن های عاشق ... میمیرند
آدمای خسته
آدمای خسته
آدمای خسته
آدمای خسته
آدمای خسته...
آدمایی که دیگه همدیگه رو هیچ‌وقت نمیبوسند

بعضی وقتا با خودم فکر می‌کردم مگه میشه این صدا عوض بشه ........

Thursday, March 03, 2005

So Bad :(

خیلی بده که صدای آدما رو وقتی عوض میشه بفهمی . خیلی
فرض میکنیم
فقط فرض میکنیم
که به اتفاقی بیفته
فقط فرض..
نه ٬ نه ٬ نه ٬ نــــــــــــــه

دیدی بعضی وقتا آدم لال میشه؟ فقط لال . لالِ لالِ لال

مهم نیست چقدر همدیگه رو دوست داشته باشین. مهم اینه که معنی بغل کردن رو بفهمین و بهش احتیاج داشته باشید

از این آدم پیرا که تو قصه ها هستن .. از اینا که میان و تو ستاره ها میگردن و ستاره‌ی تو رو وقتی به دنیا میای از تو این‌همه ستاره‌ی تو آسمون پیدا میکنن و میگن آخرت چی میشه ... از این آدماممه ... ازینا میخوام که بیاد توی همه ستاره ها بگرده بعدش بهم بگه که آخرم چی میشه ... ستاره‌ی خودم رو میخوام. کو ؟


يكي بود يكي نبود غير از خدا هيچ كس نبود .
يه روز ، يه بچه كفشدوزكي تو يه جنگل بزرگ گم شده بود . بعد اين بچه كفشدوزكه ، نشسته بود يه جايي زير يه درخت بزرگ ، همين طوري كه از ترس مي لرزيد ، به كوه اون ور جنگل زل زده بود و با خودش زير لب مي گفت ؛ از جنگل رد مي شم .. از كوه رد مي شم .. از دشت رد مي شم ، از رود رد مي شم .. بعد مي رسم به خونمون ... آره بعدش مي رسم به خونمون ..همين ديگه . قصه ي ما به سر رسيد . کلاغه به خونش نرسيد

تمام ظرفیتت رو جمع میکنی و منتظر یه ....... میشینی
...


Lalaie | Upload Music
Music Codes