رسمه زندگی اینست...یک روز کسی را دوست داری..و روز بعد تنهایی...به همین سادگی!!!!!.او رفته است..و همه چیز تمام شده است...مثل یک مهمانی که به آخر میرسد...و تو به حال خود رها میشوی...پس چرا غمگینی...؟؟؟ این رسم زندگیست...پس تنها آواز بخوان
++++++
گفتی که مرا دوست نداری گلایه ای نیست....بین منو عشق تو فاصله ای نیست....گفتم که صبر کن و گوش به حرف من کن....گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست....گفتی که کمی فکر خودم باشم و آنوقت...جز عشق تو و من مشغله ای نیست...رفتی تو خدا پشتو پناهت...بگزار دل من بسوزد ..مساله ای نیست
++++++
و اما چه زود گذشت برای هم بودن وبرای هم سوختن ..چه زود گذشت بی قراریهای دیدارمان
چه زود دستانت از درخشش نوازش به تیرگی و بی مهری عادت کردد..و لبخند غبار ساییه سردی از جلوه بودن را نشان داد
بیچاره دلی که خوش به باران باشد
او---دوستم ----ندارد...