< NiNiGheRtY: September 2007

Saturday, September 29, 2007


¤ نشسه ام و زل زده ام به سرنوشت !نه ... منتظر معجزه نیستم /!
منتظر تویی هم نیستم که باید می بود
فقط زل زده ام به سرنوشت و به همه ی آنچه باید اتفاق می افتاد و نیفتاد /
... و همه ی آرزوهایی که اگر براورده می شد چقدر من شکل دیگری می بودم !
¤ نشسته ام و زل زده ام به همه ی خوابهایی که بی خوابیهایم را تنها می گذاشتند و همه ی دلهره هایی که توان دویدن را از من می گرفت

Wednesday, September 19, 2007


زندگي يعني بازي. سه ، دو ، يك … سوت داور............

بازي شروع شد!!!

دويدي ،

دست و پا زدي ،

غرق شدي ،

دل شكستي ،

عاشق شدي ،

بي رحم شدي ،

مهربان شدي…

بچه بودي ،

بزرگ شدي ،

پير شدي

سوت داورــــــ0?ــــــــــ

بازي تمام شد...

زندگي را باختي

Saturday, September 15, 2007

HAPPY B-DAY :)



تولدم مبارک ! :)

پارسال وقتی داشتم شمع فوت ميکردم ، از بس خوشحال بودم پيشم هستی ، يادم رفت

دعا کنم هميشه پيشم بمونی . چون فکر ميکردم هيچوقت ازت جدا نميشم !

ميدونم وقتی شمع فوت ميکنی نبايد آرزتو به کسی بگی . ولی من ميخوام بگم .

ميخوام همه بدونن ، تنها آرزوم چيه !!!

امسال آرزو ميکنم فقط واسه يک بار هم که شده ببينمت ، و فقط يک بار و واسه

آخرين بار ، دستت تو دستم باشه...

نميدونم ، آرزو يه زياديه يا نه !

تولدم روزيه که باز تو رو واسه هميشه در کنارم داشته باشم .

بازم تولدم مبارک . !

Sunday, September 09, 2007


خونه ي آرزوهاي من همون جاييه كه دلخوشيهام خونه دارن، يه جايي وسط يه جنگل سبز دور،يه خونه ي آبي خيلي با صفااااااا، بعضي وقتا تصور يه همچين خونه اي برام غير ممكن بود، چون حضور يه سايه ي خشن و نا امن آرامش كودكانمو با هزار جور كلك ازم مي گرفت...... به خاطر همينم مجبور بودم اين كلبه رو يه جايي سمت انزوا رهاش كنم

ولي حالا ديگه آدرس خونه ي آرزو هامو به كسي نمي دم،

ديگه نمي ذارم آرامشمو ازم بگيرن.


دلم دريا مي خواد، يه درياي آروم، يه دريا پر از حرف هاي نگفته! يه دريا پر از آبي! يه دريا پر از ماهي! يه دريا با هر چيز شناس و نا شناسي كه تو دلش هست! دريا كه اطرافش پر از صدف و گوش ماهي داشته باشه! يه دريايي كه توش پر از مرجان باشه! يه دريايي كه چشمامو خواب كنه! بهم آرامش بده ، اگرم دوست داشت منو با خودش ببره! آخه خيلي وقته كه مي خوام دلمو به دريا بزنم............



خيلي دلم مي خواد يه روز با اوني كه هر وقت تو آينه نگاه مي كنم به من نگاه مي كنه حرف بزنم.
دلم مي خواد بدونم وقتهايي كه تو آينه نيست چيكار مي كنه. يعني اون از من خوشبخت تره؟
دو تا آدميم با زندگي هاي كاملا“ متفاوت...
تنها چيزي كه ما رو به هم ربط ميده اينه كه هميشه با هم ميايم جلو آينه...
يعني تا حالا اينطوري بوده
يعني ممكنه يه روز يكي مون بياد اون يكي يادش بره؟


Lalaie | Upload Music
Music Codes