< NiNiGheRtY: May 2010

Sunday, May 02, 2010

" من خواب دادم تو موز ِ اسلایس شده بودی. خب ببین یا من خیلی حالم بده یا تو می دونی که چی. ولی در هر حال این خیلی جدی بود توی ِ خواب. و من مدام نگران ِ مردنت بودم. چون تو جون داشتی ولی داخل ِ فریزر می ذاشتنت و من التماس می کردم که نذارنت اون جا که یخ نزنی بمیری. و می اومدم از توی ِ فریزر بر می داشتم ت و تو رو که موز ِ اسلایس شده بودی تو دستم می گرفتم که گرم بشی و تو تکون می خوردی و من خیالم راحت می شد که زنده ای و همش نقشه می کشیدم که یک جوری نجاتت بدم نذارنت نو فریزر..."

اینا!


حتی اگه موقع پختن خورشت بامیهmuse گوش بدی
و موقع خرد کردن لیمو عمانی بالا پائین بپری و جیغ بزنی:
I won't let you bury it
بازم من دوست دارم.
من پارسالم دوست داشتم.وقتی که توی اتاقی که سقف بلندی داشت نشسته بودی و پوستت گرم بود و چشمات نمناک.
muse گوش می دادی و وول می خوردی...و همش یه دنیا دست توی دلت به دیوارا چنگ می زدن.
من اونموقع هم دوست داشتم..کودک ِ من..
ببخش مرا اگر باید چیزهایی را می گفتم اما نگفتم.
من دوست می دارم تو را ای "من".



ظهرا ادای اینو در میاریم که خیلی گشنمونه.
یه عالم غذا می خوریم
و پشیمون می شیم.
خیلی زود.
امروز حواسمو جمع کردم دیدم داریم ادای خیلی چیزا رو در میاریم.
حتی ادای غذا خوردنو!
خیلیم بد نیست!
.


Lalaie | Upload Music
Music Codes