کاش کچل برميگشت .
کاش هنری اينجا بود .
کاش کچل برميگشت همينجا هرشب بد از زيره آسمان شهر باهم حرف ميزد .
و نيمه شنها از هايپر تچ با هم چت ميکرد.
ياد فرودگاه مهراباد ميافتم . دلم تنگ شد .
ترمينال ا شماره 2 . گفته بودم که .... ا خرين خداحافظيم بود . .پايه تلفن .
کاش ميتونستم برم ايران .
دلم واسه خونه يوسف آباد تنگ شده .
هميشه هرجا ميرفتم خيابون خونمون و دلتنگی ميکردم .
کوچمون خوشگل بود.
ديوارهايه خونه کوتاه بود .
از مدرسه که ميومدم ، کليد نداشتم ، از ديوار ميپريدم .
ما مان بزرگم دوام ميکرد ، ميگفت راه ياده دزدا ميدم . هيچوقت هم دزد نيومد اونجا .
خيابونه بيستم تو چهلستون بود خونمون .
ديوارهاش هم آجر 3 سانتی زرد بود .
پارکه شفق که همش خاطرست.
چطوری آخه آدم ميتونه يادش بره ؟
کلی خاطره
بهنود و بهنام هر روز عصر مياومدن دنبالم ميرفتيم پارک با دوچرخم که هيچکس اجازه نداشت بهش دست بزنه
يه حسن ديوونه بود تفلکی عقب مونده بود ،
سواره تاب ميشد، اينقدر رو تاب تند بالا ميرفت که هيچکس نميتونست رو تاب بقليش بشينه.
تنها کسی که جرات داشت من بودم
بهنام و بهنود همش دوام ميکردن
عصر های که مشق هامو نمينوشتم اجازه پارک رفتن نداشتم .
کلی خاله فرزان و التماس ميکردم که به مامانم بگه من و ببره پارک تا بتونم بقل حسن چل تاب بازی کنم
.يه پسره بود بلال ميفروخت
من هم هر روز عصر بايد بلال ميخوردم
. اون موقع ها همه ميگفتن آخه من ع شقه پسره شدم واسه همين هر روز از اون فقط بلال ميخرم .
از اونجا موو کرديم آمير آباد .
واااااای که چه خوب بود
کسی نبود تو اون خيابون که منو نشناسه.
مامانم ميگفت زشته همه محل يه دختر و بشناسن دختر بايد سنگين باشه . شيتونی نکنه
خيابون امير آباد ، سين دخت شمالی . کوچه ولعسر.
سلماز يکی از دوستايه خوبم اونجا بود.
با هم ميرفتيم مدرسه .
کلی شيتونی تو راه مدرسه.پسر بازی بگم بهتره .
يه شيرينی فروشی بود کاخ بود اسمش .
وی که چقدر من عصر ها وقتم و تو اون مغازه حدر ميدادم
آخرشم با فروشنده کر کره هايه مقاز ه رو ميکشيدم پائين ميرفتم خونه.
يه بقالی بود سر کوچه ، آقا رضا
. بعد هم رفت کانادا .
شايد اونم دلش تنگ شده واسه من .
اون موقع من دبيرستان ميرفتم .الزهرا . تو تخته تا ووس .
يه کلاس زبان مختلت بود . من فقط دختر بودم
کلی دوست با کلی خاطره واسه 7 سال پيدا کردم اونجا.
کچل جزوه همون خاطرهاست
هنری هم هميين طور
. الان ديگه هنری نيست .
کچل نيست .
بهنام نيست .
بهنود نيست .
سولماز نيست .
الزهرا نيست .
هيچ کی و هيچ چيز نيست .
امروز دلم واسه همه خونه هايه زندگيم تنگ شده
.کاش هنری هيچوقت نمرده بود .
کاش پيشم بود .
بدونه هنری کم کم اين خاطرهام از بين ميره.
حتی شيشه های ترمينال شماره 2 فرودگاه هم مات ميشن .
بدون هنری ساعت ا آفتابی دانشگاه هم بی روه ميشه .
راستی يادم رفت بگم ، هنری اسم مستعار نيست .
هنری رفتنش سخت و نبودش سخت تر
....
*********
گفتم ، فاينالهام تموم شد . همشونو ريدم .
(با مزرت )
غلط املای دارم ، ببخشيد شما .
اين نرم افزاره که تازه گرفتم نميتونم با هاش کار کنم
. ****
ببين ،
باز خوابت و ديدم ديشب .
ميدونم بايد اتفاقی بيافته .
خدا کنه از تو خبری نشنوم چون ديگه نميخوام .
راااااااااااااااااااستی ،
من هی ميخوام آهنگ اينجا رو عوض کنم نميتونم .
يه آهنگ هست مال کيارش .
ولی حجمش زياد نميتونم آپلودش کنم اينجا .
در ضمن من الان خيلی خوب شدم . يعنی خيلی اروم شدم . خيلی خا نوم شدم
شيتونی هم نميکنم .