non stop
چند شبه خواب پرواز میبینم . هر دفعه هم سقوط میکنم. درست قبل از زنگ زدن ساعت.
خب تا وقتی که من آمریکا نیومده بودم هدف زندگیم این بود که زودی درسم تموم بشه یه چیزایی به دست بیارم که بتونم بعد از خیرشون بگذرم احساس سبکی کنم بعد برم تو کوهستانای اطراف تهران چوپون بشم ٬ ولی از وقتی اومدم آمریکا هدف زندگیم این شده که زودتر درسم تموم شه یه چیزای بیشتری به دست بیارم بعد از خیر اون بیشترشون بگذرم برم به جای چوپونی یه مزرعه بخرم که یه مترسک داشته باشه واسه مترسکه یه مترسک دیگه بخرم که تنها نباشه. خلاصه من خیلی همیشه دارم پیشرفت میکنم حتی هدفامم از گوسفند چرونی به گاوچرونی رسیده ... ..... ... ............... ... ... ریدم ؟ خودم میدونم ٬ لازم نیست به روم بیارین حالا . خودم دارم روش فکر میکنم.
زندگی......
وقتی که ماشینت داره توی اتوبان تند تر از همه میره،
وقتی که داریم از همه جلو می زنیم،زندگی اون بادیه که از شیشه ی باز ماشین محکم میخوره تو صورتمون،
زندگی مقاومت دست منه که از پنجره بردمش بیرون در برابر جریان هوا
،زندگی دست من و توئه که رو دنده ی ماشین کنار همدیگه نشسته ن، همون فشار آرومه که میگه من هستم تو چی؟
و فشار آرومی که تو جوابش میگه آره منم هستم پس چی فک کردی!!
زندگی اون آخرین بوسه ست زیر آخرین تابلوی سبزی که توی بزرگراه می بینیم از یه گردن سرد،
زندگی اون درخته سر کوچه مونه که هر هفته یه خاطره زیرش به خاطره هامون اضافه میشه، چند تا خاطره شده تا حالا؟ کلی زیاد
زندگی خیلی چیزاست .مثلا آتیش شومینه ٬ وقتی که من پاتو لگد میکنم
مثلا بارون وسط تابستون
مثلا یه کوه بلند که آخه مگه مرض داشتیم اومدیم بالا ها ؟
مثلا اونجایی که یکی زیادی قلیون میکشه بعد سرش رو میذاره رو پای اونیکی و مثلاً میمیره :)
مثلا دود پر رنگ قلیون وقتی که از دهن من درمیاد و میره تو دهن تو زندگی همهی چراغ قرمزایی که آدم رد میکنه و بعد ابروهاش رو میندازه بالا و میخنده
همهی اون آلو ترشا که مزهش کلی تو دهن آدم میمونه
همهی اون لحظههایی که بین زمین و آسمون از یه تیکه صخره تو یه دشت پر از شقایق آویزون میمونی و فکر میکنی زندگی دیگه داره تموم میشه و الانه که بیفتی ,
همهی اون مست کردنا و قروقاتی رقصیدنا
همهی اون شب تا صبحاهمهی اون موجایی که وقتی رو یه تیکه سنگ واستادی و دستاتو عینهو صلیب باز کردی بلند میشه و میاد میخوره تو صورتت و
همهی اون باد تندی که بارون وحشی شمال رو میکوبونه تو صورتت و تو میخندی و چشمات رو محکم فشار میدی و پرواز میکنی
همهی اون نقاشیایی که چشمات رو میبندی و میکشی
زندگیهمهی اون خداحافظی کردناست
همهی اون گریه کردناهمهی اون دیوارای شیشهای تو فرودگاها
همهی اون تیغایی که دستت رو نمیبرن
همهی اون هر روزایی که منتظری و نمیدونی منتظر چی
زندگی رنگه
رنگ خواب رنگ خوابایی که میبینی و با خودت تو خواب فکر میکنی نکنه این خواب باشه و تا آخرش نمیدونی کی از خواب بیدار میشی
.زندگی رنگه
.رنگ هر روزرنگ هر دیروز
هممممم ...
چند وقته زندگی نکردیم ها ؟
**********************
تو اگه بال داشتی
میتونستی پرواز کنی تو آسمون
تا خودِ خودِ خودِ خدا
خدا پشت ابرا قایم شده
اگه همه ی ابرا برن کنار میتونی ببینیش
اینا که میگن هیچکی خدا را نمی بینه الکی
همش
اگه بال داشتی می دیدیش
اینجوریم نیگام نکن
خودم تو خواب دیدم
آخه من تو خوابم بال دارم:)
***********************
سکوت
سنگین ترین سلاحم بود
سنگینمو
بی سلاح
THIS is my previous blog that i wrote, but for some reasons i decided never write in it , and know i'm so regretful... but i don have any chance to back , so i decided transfer all things from that to this blog.