< NiNiGheRtY: sok sok

Saturday, December 25, 2004

sok sok

با هم میریم گلاب دره
شروع میکنیم با هم برفای دره رو پارو می‌کنیم.
برفاش زیاده
٬ خسته میشیم
بعد .
[ این داستان ادامه ندارد. ]

مزرعه‌مون انقده بزرگه ٬ انقده بزرگه ... حوصله‌مون که سر میره قایم موشک بازی می‌کنیم . قایم موشک که بازی می‌کنیم گم می‌شیم دیگه هم پیدا نمی‌شیم . حالا مجبور بودیم اینجوری قایم شیم که دیگه پیدا نشیم ؟ اصلاً مجبور بودیم بیام تو مزرعه به این بزرگی که اینجوری بشه . من سوک سوک نمیکنم قول ٬ بیا بیرون دیگه

:(
چه که نیلوفر ٬ گلِ مرداب است و دریا شاید هیچ‌گاه هم‌بسترش نشود ... هیچ‌گاه !

1 Comments:

Blogger yac said...

منم دلم برف میخواد تازه یه عالمه اونقده که هر چی پاروش کنی تموم نشه ولی خب خسته که نشیم دیگه نه؟بعدش من اگه یخ کنم هم خودم هم دستام بازم خسته نمیشم.جدی میگم نمیشم حتی اگه دستام یخ کنه .تازه یه عالمه ازین گلوله برفیا هم بسازیم.با یه قلعه ازین قلعه ها که میرن توش قایم میشن بعدش کوچیکه.اندازه دو نفر.میای دیگه نه؟آخه عقشمی حتما میای میدونم که میای>:d<:X:*انقده میدوستمت ÷گاهی که نگو و نپرس >:D<

9:26 AM  

Post a Comment

<< Home


Lalaie | Upload Music
Music Codes