tired
الان دیگه قصه نمیگمالان واقعا گریه میکنمنه مثل تو قصه هاالان داره بارون میادبارون واقعی نه مثل قصه هاالانهمین الان ٬- هم اکنون -من میرم زیر بارونو سیگارم رو روشن میکنمو بارون زیاد میشه و سیگارم رو خاموش میکنهمن خیسمخیلیشاید خیس بارونغمگینم...و گنهکارو دلتنگامشبزیبا ترین شب بودبرای خداحافظیو بارونی ترین شب بودبرای آخرین سیگارو برای این آهنگ.
من میخوام بزنمت، خوب؟من باید بزنمت، بازم خوب؟ولی اگه تو توی چشمای من نگاه کنی همینجوری که من نمیتونم بزنمت که آخهببینتو زمینو نگاه می کنیتو میری میشینی اون گوشه، هیچی هم نمیگی، منو هم نگاه نمی کنی، اگه هم داری گریه می کنی باید بی صدا گریه کنی، صورتتو هم یه جوری بگیری که من اشکاتو نبینم، وگرنه که من نمیتونم بزنمت کهحالا من میزنمتهمونجوری هم که دارم میزنم آروم آروم گریه می کنمتو هم داری آروم آروم گریه می کنیحالا من محکمتر میزنمتو توی خودت جمع میشی، مچاله میشی، خیلی محکم زدم، نه؟حالا من با صدا گریه می کنمحالا تو داری می لرزیمیشنوی صدای هق هقمونو که با هم قاطی شدیحالا تو یه دفه از جات بلند میشیقدت از من خیلی بلندتره، من فک می کنم که تو هم میخوای منو بزنی، ولی اگه منو بزنی که من میشکنم که، آخه تو خیلی زورت زیادهتو چشمات نگاه می کنمخیسه خیسهخوشگل شدی ها کره خرچشمای منم خیسه یعنی؟ منم خوشگل شدم یعنی؟ آخه داری یه جوری نیگام می کنی تو:)بغلم کردی؟تو جدی جدی بغلم کردی، آره؟حالا تو بغل هم گریه می کنیم، توی شونه های همبلندبلنـــــــــــــــــــــــدبلنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدبلنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدبازم بلندترمی لرزیمتوی بغل همتنگه تنگمن دیگه نمیزنمتقول میدمباور کن
برای هزارمین باراین چشم های مناز رنگاز سروداز بوداز نبوداز هر چه بود و هستاز هر چه هست و نیستزیباترند، نیست؟
0 Comments:
Post a Comment
<< Home